به گزارش مشرق، هفتمخرداد سال 85 همسر کارمند جوانی به نام مهرداد به ماموران خبر داد شوهرش گم شده است. این زن گفت: پنج صبح بود که شوهرم از خانه خارج شد. او به من گفته بود برای دریافت خسارت خودرواش که تصادف کرده به بیمه میرود، بعد از آن دیگر از شوهرم خبردار نشدم تا اینکه ساعت یک بعدازظهر با تلفنهمراهش تماس گرفتم، فردی با عصبانیت گفت شماره را اشتباه گرفتهام در حالیکه من اصلا اشتباه نکرده بودم.
دوباره شماره را گرفتم اما کسی جواب نداد بعد از آن چندینبار دیگر هم با شوهرم تماس گرفتم اما فایدهای نداشت. نمیدانم چه اتفاقی برای او افتاده است. او تا به حال به خانه برنگشته در حالیکه امکان نداشت او در روز چندبار با من تماس نگیرد یا اینکه تلفنش را جواب ندهد.
تحقیقات گسترده ماموران در این خصوص آغاز شد. آنها شماره تلفن همراه مقتول را به مخابرات و شماره پلاک خودرواش را به گشتهای پلیس اعلام کردند. سه روز بعد پلیس ماشین مقتول را که در جاده لویزان رها شده بود، شناسایی کرد و جنازه خونآلود مقتول بعد از بازرسی اتومبیل پیدا شد. بلافاصله ماموران بازپرس ویژه قتل را باخبر کردند و ساعاتی بعد علاوه بر بازپرس، تیم تجسس بررسی صحنه جرم نیز در محل حاضر شدند.
آنها یک بسته سیگار و چند حبه قند نیز در خودرو مقتول پیدا کردند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات برای پیداکردن مظنونان آغاز شد. پلیس در ابتدا مردی به نام اکبر را بازداشت کرد که در محلی در نزدیکی محل پیداشدن اتومبیل مقتول کار میکرد و با مهرداد آشنا بود. او در تحقیقات مدعی شد فقط ماشین مقتول را که ساعتها آنجا بوده، دیده است و هیچ درگیریای با او نداشته و حتی در روزهای پایانی عمر مهرداد تماسی با هم نگرفته بودند.
شرق نوشت: این مرد بعد از چند جلسه بازجویی به دلیل اینکه مدرکی علیه وی وجود نداشت آزاد شد. ماموران مظنون دیگری که از همکاران مقتول بود و همان نوع سیگار کشف شده در کنار جنازه را مصرف میکرد، بازداشت کردند. این مرد در تحقیقات گفت: من و مهرداد بعدازظهرها در آژانس کار میکردیم، مشکل خاصی با هم نداشتیم اما رابطهمان خوب هم نبود. من هیچ تماسی با او نداشتم و نمیدانم چرا خانوادهاش به من ظنین شدند. او درباره نوع سیگار مصرفیاش گفت: من سیگار ارزانقیمتی میکشم البته آنها را داخل جعبه سیگار گرانقیمتتری میگذارم بنابراین سیگارهای کشف شده برای من نیست.
چندین نفر دیگر نیز در ادامه تحقیقات بازداشت شدند اما ردی از عامل یا عاملان قتل پیدا نشد. تا اینکه ماموران فهمیدند مقتول احتمالا با شخصی قراری پنهانی داشته است چرا که روز قبل از حادثه به رییس گفته بود مرخصی میخواهد تا مادرش را به بیمارستان ببرد اما به همسرش در اینباره حرفی نزده بود. ماموران نتوانستند پی ببرند مقتول روز حادثه با چه کسی قرار داشت.
این در حالی بود که پزشکی قانونی علت مرگ مهرداد را ضربه به سرعنوان و اعلام کرد به احتمال زیاد مقتول از بلندی پرت شده است بنابراین احتمال اینکه او بر اثر حادثه جان خود را از دست داده باشد وجود دارد و ممکن است وی بعد از سقوط خودش را به ماشین رسانده و در آنجا بر اثر شدت جراحات جانش را از دست داده باشد. این فرضیه از سوی کارآگاهان رد شد، چرا که عینک و تلفن همراه مقتول که همیشه همراه او بود، کاملا سالم پیدا شد. با گذشت هفتسال از زمان قتل و پیدانشدن عاملان قتل دادستان تهران در خواست پرداخت دیه از بیتالمال کرد.
روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده تشکیل شد و نماینده دادستان ضمن بیان خلاصهای از پرونده گفت: با توجه به اینکه قتل در شارع عام اتفاق افتاده است درخواست صدور حکم قانونی را دارم. اولیایدم نیز درخواست پرداخت دیه کردند. در پایان هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
هفتسال بعد از پیداشدن جسد کارمند جوان و در حالیکه راز قتل او همچنان سر به مهر باقی مانده است، قضات دادگاه کیفری برای تصمیمگیری درخصوص این پرونده وارد شور شدند.